loading...
دانلود رمان| رمان عاشقانه ایرانی
آخرین ارسال های انجمن
محمد بازدید : 17132 سه شنبه 10 آذر 1394 نظرات (0)

دانلود رمان دریا از ماندانا و م.مودب پور

http://up.tak-site.ir/images/m2iea5lwgmco34ke3np.jpg

:نام کتاب:دریا

:نام نویسنده: ماندانا معینی ، م.مودب پور

:حجم: PDF : 4.24mg |  java :651kb | apk:1.3mg

:خلاصه رمان:

دریا دختر بسیار زیبا و باهوشی است در دانشگاه با پسری زیبا به نام فریبرز اشنا می شود فیبرز به او می گوید که از خانواده ای ثروتمند است ولی بعدا دریا متوجه دروغ گویی او می شود ولی با این حال او را می بخشد و برای کمک به او از هیچ کاری خود داری نمی کند به او درس می دهد و در کنار ان به بچه های دیگر هم درس می دهد تا به وسیله ان پول به فریبز کمک کند و در برابر مخالفت های خانواده اش برای ازدواج با فریبز می ایستد ولی پس از ازدواج ……..

دانلود رمان دریا از ماندانا و م.مودب پور

http://up.tak-site.ir/images/m2iea5lwgmco34ke3np.jpg

:نام کتاب:دریا

:نام نویسنده: ماندانا معینی ، م.مودب پور

:حجم: PDF : 4.24mg |  java :651kb | apk:1.3mg

:خلاصه رمان:

دریا دختر بسیار زیبا و باهوشی است در دانشگاه با پسری زیبا به نام فریبرز اشنا می شود فیبرز به او می گوید که از خانواده ای ثروتمند است ولی بعدا دریا متوجه دروغ گویی او می شود ولی با این حال او را می بخشد و برای کمک به او از هیچ کاری خود داری نمی کند به او درس می دهد و در کنار ان به بچه های دیگر هم درس می دهد تا به وسیله ان پول به فریبز کمک کند و در برابر مخالفت های خانواده اش برای ازدواج با فریبز می ایستد ولی پس از ازدواج ……..

:فرمت: PDF , JAVA , APK

:دانلود رمان دریا از ماندانا و م.مودب پور فرمت pdf

:دانلود رمان دریا از ماندانا و م.مودب پور فرمت java

:دانلود رمان دریا از ماندانا و م.مودب پور فرمت apk

 

دیگر رمان های مودب پور در دانلود رمان

دانلود رمان رکسانا از م.مودب پور

دانلود رمان گندم از م.مودب پور

دانلود رمان یاسمین از م.مودب پور

دانلود رمان یلدا از م.مودب پور

دانلود رمان پریچهر از م.مودب پور

 

قسمتی از رمان:

اولین روز دانشگاهه!دانشگاه تهران!یه آرزو !»

جلوی در اصلی دانشگاه وایستادم!ترسیدم!جرات نمی کنم برم تو!جلوی در دانشگاه واستادم و به سر در قشنگش نگاه می کنم!

همیشه آرزوی یه همچین روزی رو داشتم!

حالا اون روز شده اما من می ترسم!

یه لحظه چشمامو بستم و به خودم گفتم:

-تو دریا هستی!پر اراده و شجاع!با پشتکار زیاد!آروم اما سخت کوش!وقتی هم که عصبانی

دیگه چیزی جلودارش نیست!پس برو تو!و رفتم تو!

تا از در دانشگاه وارد شدم،چند تا سال آخری جلوی در وایستاده بودن.نمی دونستم باید کجا

برم.رفتم جلوتر و از یکی از اون پسرا پرسیدم :

-ببخشید آقا،من سال اولی م،می شه بفرمایین من کجا باید برم؟

« : تا اینو گفتم،اونم معطل نکرد و گفت

-قربون من!

« ! یه دفعه همشون زدن زیر خنده !مونده بودم چی جوابشو بدم

بغض گلومو گرفته بود.چیزی نمونده بود بزنم زیر گریه ،اما جلو خودم رو گرفتم و محکم

واستادم و بهشون نگاه کردم که یکیشون با خنده گفت که این فقط یه شوخی بوده و همگی

با من راه افتادن و با خنده و شوخی،منو رسوندن جلو دانشکده ام

رمان دریا از ماندانا و م.مودب پور

منبع:http://www.tak-site.ir

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
پیوندهای روزانه
آمار سایت
  • کل مطالب : 58
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 28
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 111
  • بازدید ماه : 111
  • بازدید سال : 14,966
  • بازدید کلی : 1,128,817
  • کدهای اختصاصی