loading...
دانلود رمان| رمان عاشقانه ایرانی
آخرین ارسال های انجمن
محمد بازدید : 13645 سه شنبه 10 آذر 1394 نظرات (0)

رمان یاسمین از مرتضی مودب پور

رمان یاسمین

:نام کتاب: یاسمین

:نویسنده:مرتضی مودب پور

:حجم کتاب:۴,۶۳مگابایت پی دی اف و ۱,۳مگابایت اندروید و ۱,۲۵مگابایت جاوا

:خلاصه ی رمان:

درباره ی پسری به اسم بهزاده که عاشق دختری به اسم فرنوش میشه.بهزاد پسری فقیر و دانشجوی پزشکی بوده و فرنوش دختری خوشگل و بسیار پولدار بوده و پسرخاله ش یکی از خواستگاران اون بوده و خودش رو نامزد فرنوش میدونسته اما از اونجایی که فرنوش عاشق بهزاده. تا اینکه مادر فرنوش که مخالف ازذواج این دو بوده از بهزاد میخواد که به دیدنش بیاد و اونجاست که از بهزاد میخواد که بگذاره فرنوش با پسر خاله ش ازدواج کنه و ………….

رمان یاسمین از مرتضی مودب پور

رمان یاسمین

:نام کتاب: یاسمین

:نویسنده:مرتضی مودب پور

:حجم کتاب:۴,۶۳مگابایت پی دی اف و ۱,۳مگابایت اندروید و ۱,۲۵مگابایت جاوا

:خلاصه ی رمان:

درباره ی پسری به اسم بهزاده که عاشق دختری به اسم فرنوش میشه.بهزاد پسری فقیر و دانشجوی پزشکی بوده و فرنوش دختری خوشگل و بسیار پولدار بوده و پسرخاله ش یکی از خواستگاران اون بوده و خودش رو نامزد فرنوش میدونسته اما از اونجایی که فرنوش عاشق بهزاده. تا اینکه مادر فرنوش که مخالف ازذواج این دو بوده از بهزاد میخواد که به دیدنش بیاد و اونجاست که از بهزاد میخواد که بگذاره فرنوش با پسر خاله ش ازدواج کنه و ………….

:فرمت کتاب:java,apk,pdf

:دانلود رمان یاسمین از مرتضی مودب پور فرمت پی دی اف

:دانلود رمان یاسمین از مرتضی مودب پور فرمت اندروید

:دانلود رمان یاسمین از مرتضی مودب پور فرمت جاوا

 

دیگر رمان های مودب پور در دانلود رمان

دانلود رمان رکسانا از م.مودب پور

دانلود رمان گندم از م.مودب پور

دانلود رمان دریا از م.مودب پور

دانلود رمان یلدا از م.مودب پور

دانلود رمان پریچهر از م.مودب پور

 

 

قسمتی از متن رمان:

کاوه – چرا اینقدر طولش دادی پسر؟
ترم تموم شد دیگه . حالا کو تا دوباره بچه ها رو ببینم . داشتم ازشون خداحافظی می کردم . تو چی؟ چرا سرت رو انداختی پایین و رفتی؟ یه خداحافظی ای یه چیزی!
کاوه – هیچی نگو ! من مخصوصاً رفتم یه گوشه قایم شدم ! به هر کدوم از این دخترا قول دادم که مامانم رو بفرستم خواستگاری شون ! الان همشون می خوان بهم آدرس خونشون رو بدن !
تو همین موقع یه ماشین شیک و مدل بالا پیچید جلوی ما و با سرعت رد شد بطوریکه آب و گل توی خیابون پاشید به شلوار ما . کاوه شروع کرد به داد و فریاد کردن و مثل زن ها ناله و نفرین می کرد :
اوهوی …..همشیره! حواست کجاست ؟! الهی گیربکس ماشینت پاره پاره بشه !
پسر نزدیک بود بزنه بهت ها ! نگاه کن ! تا زیرشلوارم خیس آب شد ! الهی سیبک ماشینت بگنده ! نگاه کن ! حالا هرکی رد می شه می گه این پسره توی شلوارش بی تربیتی کرده !
– می شناسیش ؟

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
پیوندهای روزانه
آمار سایت
  • کل مطالب : 58
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 108
  • بازدید ماه : 108
  • بازدید سال : 14,963
  • بازدید کلی : 1,128,814
  • کدهای اختصاصی